تدوین مدل ساختاری، ابعاد عملکردسازمانی ، فرصت ها، تهدیدات ، ضعف و قوت ،سازمان تامین اجتماعی
محورهای موضوعی : مدیریت استراتژیک
ام البنین گیلان
1
(دانشجوی دکتری تخصصی رشته جامعه شناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران )
باقر ساروخانی
2
(استاد گروه جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران)
سیدمحمد سیدمیرزایی
3
(استاد گروه جمعیت شناسی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران)
کلید واژه: عملکرد سازمانی, فرصت ها, تهدیدات, نقاط ضعف, نقاط قوت, تامین اجتماعی,
چکیده مقاله :
سازمان تامين اجتماعي به عنوان بزرگترين سازمان ارايه دهنده بيمه هاي اجتماعي در كشور، مدام در حال تعامل با محيط دروني و بيروني است. از اين رو، درك اين فرآيند منجر به گونه اي از برنامه ريزي براساس نگرش واقع بينانه از ابعاد عملکرد سازمانی مي شود.هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل ساختاری ابعاد عملکرد سازمانی بر اساس تغییرات محیطی و فرصت ها، تهدیدات و نقاط ضعف و قوت در سازمان تامین اجتماعی می باشد. این تحقیق بر اساس نوع داده، کمی و بر اساس هدف، تحقیقی کاربردی واز نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی و به طور مشخص مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، خبرگان سازمان تامین اجتماعی به تعداد 13 نفر وکارکنان با توجه به تعداد 9 متغیر مشاهده شده در مدل و اختصاص ضریب 30 با بیش برآورد تعداد 300 نفر به روش تصادفی ساده با شانس برابر انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داه های تحقیق نیز از روش تحلیل ساختار و ابزار آماری، نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان میدهد مسیرهای فرصت ها، نقاط قوت، نقاط ضعف و تهدیدات اثر مستقیم معناداری بر عملکرد سازمانی دارا هستند و همچنین مقادیر بدست آمده از ضریب تعیین نشان دهنده سطح معنی داری اثر بدست آمده است، که بیشترین اثر مربوط به نقاط قوت و کمترین اثر مربوط به تهدیدات می باشد.
The Social Security Administration, as the largest provider of social security in the country, is constantly interacting with the internal and external environment. Therefore, understanding this process leads to a kind of programming based on a realistic view of the dimensions of organizational performance. The purpose of the present study is to provide a structural model of organizational performance dimensions based on environmental changes and opportunities, threats and weaknesses in the organization. This research is based on data type, quantitative and purpose, applied research and method, descriptive correlation and specifically structural equation model. The statistical population of the present study are experts of the Social Security Organization with 13 people and the employees were selected according to the 9 variables observed in the model. Allocation of coefficient 30 with more than 300 estimates in a simple random method was done with equal chance. SPSS software analysis methods and statistical tools have been used to analyze the research data. The results show that the paths of opportunities, strengths, weaknesses and threats have a significant and direct effect on organizational performance and also the values obtained from the coefficient of determination indicate a significant level of effect, which has the greatest effect on strengths and the least effect.
پیوس- اباذریان طهران، محمد؛ حبیبی، علیرضا؛ حبیبی، مرتضی. (1399). بررسی تأثیر هویتسازمانی بر عملکرد سازمانی و مشتری مداری در صنعت بیمه (نمونه موردی: شرکت بیمه سامان)، رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری، بهار 1399، شماره 28 (جلد دوم).
استونر، جيمز اي. اف، فري من، آر. ادوارد، گيلبرت، دانيل آر. (1379). مديريت، ترجمه دكتر علي پارسائيان و دكتر سيد محمد اعرابي، تهران: انتشارات دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
بیلو، پاتریک جان؛ شریفی کلوبی، منصور. (1376). راهنمای اجرایی برنامهریزی استراتژیک، تهران، نشر آردین، چاپ اول.
خزانی پول، جواد؛ جابری، اکبر؛ اسدی، حسن. (1392). ارائه مدلی جهت تدوین استراتژیهای تفریحات ورزشی و سنجش اثربخشی آن با استفاده از رویکردهای تلفیقی سوات و فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی فازی و مدلسازی معادلات ساختاری، مجله تحقیق و عملیات در کاربردهای آن، سال دهم، شماره چهارم.
- دلوی اصفهانی، محمدرضا؛ قربانی، حسین؛ باقری قلعه سلیمی، مرضیه (1393). بررسی تأثیر همسویی استراتژی¬های بازاریابی بر زنجیرة تأمین و عملکرد سازمان (مطالعة موردی: گروه صنعتی انتخاب)، مدیریت بازاریابی، شمارة 23.
دفت، ريچارد. ال (1378). تئوري و طراحي سازمان، ترجمه دكتر پارسائيان و دكتر اعرابي، تهران: دفتر پژوهش¬هاي فرهنگي.
رضایی جایوند، بتول؛ باورصاد، بلقیس؛ رحیمی، فرج اله؛ سینایی، حسنعلی. (1395). بررسی تأثیر همسویی راهبردهای زنجیره تأمین و راهبردهای سیستم اطلاعاتی بر عملکرد مدیریت زنجیره تأمین (مطالعه موردی: شرکتهای تولیدی استان خوزستان)، نشریه مدیریت فناوری اطلاعات، زمستان 1395، شماره 29.
قیومی، عباسعلی؛ واصفی، مهدی (1395). بررسی استراتژیهای بازاریابی در زنجیره تأمین بر ارتقای عملکرد سازمان مورد مطالعه شرکت مهندسی بازرگانی خودرو سایپا (ستکو)، همایش پژوهش های کاربردی در مدیریت صنعتی سال 1395.
کاپلان، رابرت؛ نورتون، دیوید (1388). تبدیل استراتژی از حرف به عمل کارت امتیازی متوازن. ترجمه ملماسی، رامین و سیفی، جمیله، چاپ و نشر بازرگانی.
محمدی، محمدرضا (1393). بررسی تأثیر هماهنگی استراتژیهای بازاریابی بر زنجیره تأمین بهمنظور ارتقاء عملکرد (مطالعه موردی: کسبوکارهای کوچک و متوسط شهرک صنعتی هشتگرد)، پایاننامه، غیردولتی، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده مدیریت و حسابداری، 1393، کارشناسی ارشد.
ميرزائي، داود. (1384). نگاهي به شرايط برنامه استراتژيك سازمان تأمین اجتماعي-برنامهریزی راهبردي در بستري از چالشهای فرارو، هفتهنامه آتيه، شماره 542.
Angappa Gunasekaran, A., Papadopoulos, T,. Rameshwar Dubey, R,.Wam, S., F. (2017). Big data and predictive analytics for supply chain and organizational performance. Journal of Business Research, 70, 308–317.
Al-Nuaim, H. A. (20111). "An Evaluation Framework for saudi E-Government".Jornal of e-Government studies and Best practices.
Amaratunga, D. and Baldry, D. (2002) "Moving from performance measurement to performance" Facilities, VOL. 20. NO. 5/6, P- 217-223.
Emiaso, Dheseviano & Egbunike, Amaechi patrik(2018). "Strategic Management Accounting Practices and Organizational Performance of Manufacturing Firms in Nigeria".Department of Accounting, Faculty of Management Sciences, Nnamdi Azikiwe University, Awka.
ISSA. (2015a). social security: A fundamental human right. Official web of international social security Association.
Jenkins, W. Y. (2015). Marketing strategies for profitability in small independent restaurant. Dissertation and Doctoral studies, Walden University.
Shareef, S. M. (2012). Analysis of the e-Government stage model evaluation using SWOT-AHP method. Available from: roar. Uel. Ac. UK /jspui /handle/ 10552/1314 (last Accessed on 20th February 2012).
Wagner, S. M., Grosse-Ruyken, P. T., & Erhun, F. (2012). The link between supply chain fit and financial performance of the firm. Journal of Operations Management, 30(4), 340-353.
Vaidyanathan, G. and sabbaghi, A. (2011), Taxonomy of Multiple Levels of SWOT Analysis in project Management, Issues in Information Systems, Volume XII, No.1,pp. 237-245.
Valentin, E. K. (2014). "Away with SWOT Analysis: use Defensive/offensive Evaluation Instead". The journal of Applaied Business Research, 21(2).
MODIRIAT-E-FRDA JOURNAL ISSN 2228-6047 |
Developing an Alignment Model of Management Control Systems and Strategy based on Dynamic Capability Approach (Case study: Iranian Medicine Cooperates Listed on the Stock Exchange)
Khadijeh moghaddar1 | Mirza hasan hoseini2*
| Mohad mahmoodi maymand3
Mohammad taghi amini4
1. Ph.D.student, Management group, Payamenoor university,Tehran,Iran.
2. professor , Management group, Payamenoor university, Tehran,Iran.(Corresponding Auther)
3.Associate professor , Management group, Payamenoor university, Tehran,Iran.
4. professor, Management group, Payamenoor university, Tehran,Iran.
Article Info | ABSTRACT |
Article type: D eveloping an Alignm ent Model of Managem ent Control System s and Strategy based on Dynamic Capability Approach (Case study: Iranian Medicine Cooperates Listed on the Stock Exchange
Research Article
Article history: Received 23 December 2022 Accepted: 15 June 2022
Keywords: Word,managementcontrolsystem Word,organizationalcapabilities Word, , dynamic capabilities Word.organizationalperformance Word, medicine cooperates |
Objective: the research is to broaden the knowledge about the relationship between management control systems and the organization’s strategies in order to design more effective control systems. Since in the current study, the strategy conceptualization is formed in the organizational capabilities’ level –not in the level of strategic choices- the main purpose of the research is to identify suitable control systems for dynamic capabilities development. Methodology: regarding to the main purpose of the study, positivist paradigm, in general, and the contingent approach, in particular, are used and the cross-sectional survey research strategy is developed to examine the relationship between strategy and control system. Findings: the results showed that in dynamic environments, the relational control systems have a positive relationship with organizational dynamic capabilities, organizational capabilities and organizational performance. Moreover, the dynamic tension resulting from simultaneously and equally diagnostic and interactive usage of control systems in dynamic environments has a significant positive relationship with organizational dynamic capabilities, organizational capabilities and organizational performance. Conclution: control system via dynamic capabilities has an effect on formation and development of organizational capabilities and the system could modify the organizational performance through the processes of dynamic capabilities and organizational capabilities development.
Originality: This article is taken from the thesis of Phd.Khadijeh Moghaddar
|
Cite this article: Last Name, Initial., Last Name, Initial., & Last Name, Initial. (2021). D eveloping an Alignm ent Model of Managem ent Control System s and Strategy based on Dynamic Capability Approach (Case study: Iranian Medicine Cooperates Listed on the Stock Exchange
© The Author(s).
DOI: 00000000000000000000000000 , Vol, , No. , 2020, pp. . |
طراحي مدل همسويي سيستم هاي كنترل مديريت و استراتژي بر مبناي ديدگاه قابليت پويا
( مورد مطالعه: شرکت های داروئی پذیرفته شده در بورس )
***1،خدیجه مقدر (نویسنده مسئول) دکتر *میرزا حسن حسینی***2، دکتر محمود میبندی*** 3 دکتر *محمد تقی امینی**4
چکیده
هدف: هدف کلی تحقیق حاضر پیشبرد دانش در شاخه دانشی رابطه میان سیستم های کنترل مدیریت و استراتژی سازمان به منظور طراحی اثربخش تر سیستم های کنترلی می باشد. اما از آنجا که در این تحقیق مفهوم سازی استراتژی در سطح قابلیت های سازمانی- و نه در سطح انتخاب های استراتژیک- انجام میگیرد؛ لذا هدف از انجام این تحقیق شناسایی سیستم های کنترلی مناسب برای توسعه قابلیت های پویا است.
روش شناسی: با توجه به هدف در نظر گرفته شده در این تحقیق از پاردایم پوزیتویستی به طور عام و رویکرد اقتضایی به طور خاص و بر مبنای استراتژی تحقیق پیمایش مقطعی برای بررسی رابطه میان استراتژی و سیستم کنترل استفاده می شود.
یافته ها: نتایج حاصل از آنالیز داده ها نشان داد که در محیط های پویا استفاده تعاملی از سیستم های کنترلی رابطهای مثبت با قابلیت های پویای سازمانی، قابلیت های سازمانی و عملکرد سازمانی دارد و تنش پویای شکل گرفته در نتیجه استفاده همزمان و متعادل تشخیصی و تعاملی از سیستم کنترل در محیط های پویا، رابطه ای مثبت با قابلیت های پویای سازمانی، قابلیت های سازمانی و عملکرد سازمانی دارد.
نتیجه گیری: سیستم کنترل از طریق فرایندهای قابلیت های پویا در شکل گیری و توسعه قابلیت های سازمانی تاثیر گذار بوده و این سیستم کنترل می تواند توسط فرایندهای قابلیت های پویا و توسعه قابلیت های سازمانی بر عملکرد سازمانی تاثیرگذار باشد.
کلید واژه ها: سیستم کنترل مدیریت، قابلیت های سازمانی، قابلیت های پویا، عملکرد سازمانی، شرکت های داروئی
دریافت مقاله: 03/09/1400 تاریخ پذیرش: 19/10/1400
مقدمه
تحقیقات درباره قابلیت های پویا به طور قابل ملاحظه ای در حال رشد و پیگیری می باشد و شاید دلیل اصلی آن هم توجهی است که به رابطه میان انتخاب های استراتژیک بنگاه و شرایط محیطی می کند. غفلت از تغییرات محیطی می تواند تاثیرات منفی عمده ای را بر عملکرد بنگاه بگذارد. تحقیقات جدید هم نشان داده است که متوسط دوره برای نگهداری مزیت رقابتی در طی زمان کاهش یافته است و در نتیجه ایجاد و حفظ مزیت رقابتی بلند مدت در شرایط محیطی پیچیده و با عدم اطمینان بالا، سخت تر شده است(باره تو ،2010). سوال مهمی که در این میان مطرح می شود این است که چگونه بنگاه ها به نحو موفقیت آمیزی این وظیفه چالشی را انجام می دهند؟ قابلیت های پویا یکی از مهمترین پاسخ های ارائه شده به این سوال حیاتی هم برای مدیران و هم برای محققان می باشد. از زمان مطرح شدن این رویکرد در سال 1997 در مقاله مشهور تیس(1997) تا کنون این رویکرد توجهات بسیاری از محققین را به خود جلب نموده است. به نحوی که بر مبنای پایگاه گوگل اسکولار از سال 1997 تا 2015 تعداد 22054 استناد به این مقاله صورت گرفته است.
تیس(1997) این رویکرد را به عنوان مسیر توسعه رویکرد مبتنی بر منبع(RBV) (بارنی ،1986) می داند. رویکرد مبتنی بر منبع در پی توضیح شرایطی است که بنگاه ها بر مبنای مجموعه منابع و قابلیت هایشان به مزیت رقابتی پایدار دست می یابند. منظور از منابع، موجودی عوامل در دسترسی است که بنگاه یا مالک آنهاست یا کنترل آنها را در دست دارد. قابلیت ها هم اشاره به ظرفیت بنگاه در گسترش و بهره برداری از این منابع با استفاده از فرایند های سازمانی به منظور تحقق اهداف مطلوب، دارد(آمیت و شومیکر ،1993). پیش فرض اساسی رویکرد مبتنی بر منبع آن است که منابع و قابلیت ها به صورت نامتجانس یا ناهمگن میان بنگاه ها توزیع شده است و این ناهمگنی در طی زمان هم استمرار خواهد داشت. حال در صورتی که منابع و قابلیت های در دست یک بنگاه با ارزش و کمیاب باشد آن بنگاه از مزیت رقابتی برخوردار خواهد بود و اگر این منابع و قابلیت ها غیر قابل جایگزین و تقلید باشند مزیت رقابتی در بلندمدت نیز پایدار خواهد ماند(بارنی،1991). با این حال رویکرد مبتنی بر منبع در اصل دارای ماهیتی ایستا بوده و قادر به توضیح مزیت رقابتی در محیط های متغیر نمی باشد(پریم و باتلر ،2001). در نتیجه تیس و همکاران(1997) به منظور پر کردن این شکاف و رفع این محدودیت مفهوم قابلیت های پویا را عرضه نمودند. وی قابلیت های پویا را به معنی: "توانایی بنگاه در ایجاد، یکپارچه کردن و بازآرایی توانمندی های درونی و بیرونی بنگاه به منظور پاسخگویی به محیط به سرعت در حال تغییر" ، تعریف نمود.
تحقیقات بسیاری در ارتباط با چگونگی شکل گیری و توسعه قابلیت های پویا و مکانیسم ها و عوامل تعیین کننده آن انجام گرفته است اما تا کنون هیچ تحقیقی در این زمینه به بررسی نقش سیستم های کنترل مدیریت به عنوان یکی از مهم ترین سیستم ها و فرایند های سازمانی نپرداخته است. همانگونه که در بالا ذکر شد قابلیت های پویا اساسا در بنگاه خلق یا ایجاد می شوند به جای آنکه قابلیت خریداری شدن از بیرون داشته باشند و خلق و تکامل آنها ریشه در فرایندهای سازمانی ای دارد که توسط موقعیت های دارایی های بنگاه و مسیرهای تکاملی از گذشته، شکل داده شده اند. علاوه بر مکانیسم هایی که آیزنهارت و مارتین(2000)- تمرین های تکرارشده، تجارب نتیجه بخش و اشتباهات گذشته - در این زمینه ذکر کرده اند برخی دیگر از محققان هم فرایندها و مکانیسم های دیگری معرفی نموده اند برای نمونه: زولو و وینتر(2002) بر نقش مکانیسم های یادگیری در شکل گیری و توسعه قابلیت های پویا تاکید کرده اند. در این زمینه به سه فرایند مشخص و تعامل میان آنها شامل: انباشت تجربه ، تولید دانش (از طریق بحث های جمعی و سیستم های ارزیابی عملکرد) و کدگذاری دانش اشاره می شود.
از نظر باره تو(2010) شش سوال کلی در این حوزه تحقیقاتی وجود دارد که تمامی تحقیقات صورت گرفته در گذشته و آینده برای پاسخ به این شش سوال است:
1. ماهیت قابلیت های پویا چیست؟
2. نقش کارکردی خاص قابلیت های پویا چیست؟
3. قابلیت های پویا مناسب برای چه زمینه یا بستری می باشد؟ فقط برای محیط های پویا؟
4. مکانیسم های خلق وتوسعه قابلیت های پویا چیست؟
5. آیا قابلیت های پویا در میان شرکت ها به صورتی همگن توزیع شده است یا ناهمگن؟
6. بروندادها یا نتایج نهایی قابلیت های پویا چیست؟
هر تحقیقی در ارتباط با قابلیت های پویا متمرکز با هدف پاسخ به یک یا چند تا از سوالات بالاست.
برخی از محققان در پاسخ به سوال اول، قابلیت های پویا را ماهیتا از نوع توانایی یا ظرفیت در نظر گرفته اند که خود نشانگر تاکید بر نقش اساسی مدیریت استراتژیک می باشد و لذا قابلیت های پویا بر مبنای مفاهیم رویکرد مبتنی بر منابع، نوع خاصی از قابلیت ها می باشند. برخی دیگر از محققان مانند آیزنهارت و مارتین (2000) ماهیتا قابلیت های پویا را فرایندهای مشخص سازمانی مفهوم سازی می کنند یا زولو و وینتر (2002) قابلیت های پویا را از نظر ماهیت، الگوهای یادگرفته شده و ثابت فعالیت جمعی تعریف می کنند. در پاسخ به سوال دوم، نقش و کارکرد این قابلیت های بخصوص را یکپارچه کردن(یا هماهنگ کردن)، ایجاد(یا خلق) و بازآرایی منابع و توانمندی های درونی و بیرونی در نظر گرفته اند. اما برخی از محققان از مفهوم سازی های متفاوتی استفاده کرده اند. به عنوان مثال وینتر(2003) این مفهوم سازی را به صورت سلسله مراتبی صورت داده و قابلیت های پویا را قابلیت های سطح بالاتری می داند که نقش آن تغییر و اصلاح و بازآرایی منابع و قابلیت های سطح صفر می باشد.
در پاسخ به سوال سوم برخی از محققان(مانند تیس،1997) بر بستر یا زمینه بیرونی خاصی به اسم محیط به سرعت در حال تغییر تاکید کرده اند. که این امر نتیجه طبیعی مفهوم سازی رویکرد قابلیت های پویا به عنوان مسیر توسعه رویکرد مبتنی بر منبع در شرایط تغییر سریع می باشد و ناشی از توجه بیشتر به دیدگاه کارآفرینانه(شومپیتر ،1934) دارد. اما برخی دیگر مانند آیزنهارت و مارتین(2000) بحث می کنند که قابلیت های پویا در را می توان در محیط های نسبتا پویا - یعنی محیطی که تغییرات در آن به صورت مرتب اتفاق می افتد اما مسیر خطی و قابل پیش بینی است- هم در نظر گرفت.
در نقطه مقابل زهرا و همکاران(2006) قرار دارند که معتقدند محیط به شدت پویا و متغیر، لازمه قابلیت های پویا نمی باشد. همچنین زولو و وینتر(2002) اثبات می کنند که قابلیت های پویا حتی در محیط های با نرخ اندک تغییرات محیطی هم وجود دارد و مورد استفاده قرار می گیرد. اما هر دو دسته محققان معتقدند که قابلیت های پویا در محیط های با تغییرات زیاد و شدید می تواند مفیدتر واقع گردد.
در پاسخ به سوال چهارم برخی از محققان چنین فرض کرده اند که قابلیت های پویا اساسا در بنگاه خلق یا ایجاد می شوند به جای آنکه قابلیت خریداری شدن از بیرون داشته باشند و خلق و تکامل آنها ریشه در فرایندهای سازمانی ای دارد که توسط موقعیت های دارایی های بنگاه و مسیرهای تکاملی از گذشته، شکل داده شده اند. که این فرض کاملا با دیدگاه اقتصاد تکاملی سازگار می باشد. آیزنهارت و مارتین(2000) مهمترین مکانیسم ها را در این زمینه تمرین های تکرارشده ، تجارب نتیجه بخش و اشتباهات گذشته می داند. این دو همچنین دو عنصر اساسی در شکل گیری قابلیت های پویا را تغییر پذیری و انتخاب می دانند. که نقش عنصر تغییر پذیری در محیط های نسبتا پویا بیشتر و نقش انتخاب در محیط های کاملا پویا بیشتر می باشد.
در مورد سوال پنجم نیز مشابه منابع و قابلیت ها در رویکرد مبتنی بر منابع، برخی از محققان معتقدند قابلیت های پویا در بین بنگاه ها به صورت نامتجانس یا ناهمگن توزیع شده اند چرا که مبتنی بر مسیرهای خاص هر بنگاه، موقعیت های دارایی منحصربه فرد هر بنگاه و فرایند های متمایز هر بنگاه شکل می گیرند. به عبارت دیگر برخی به پیروی از تیس(1997) و دنباله رو رویکرد مبتنی بر منابع فرض ناهمگنی قابلیت ها بین شرکت را می پذیرند و برخی دیگر به پیروی از آیزنهارت و مارتین(2000) معتقدند که می توان جنبه هایی از مشابهت را میان قابلیت های پویای شرکت ها مشاهده نمود که به عبارتی این محققان نام «بهترین اقدام » را بر آن می گذارند. دلیل توجیهی این محققان آن است که این شباهت ها در نتیجه اینکه چندین راه اثربخش مشابه برای انجام کارهایی که قابلیت های پویا انجام می دهد وجود دارد، ایجاد می شود. در مورد سوال آخر یا بروندادهای قابلیت های پویا نیز محققان به چند دسته تقسیم می شوند. برخی از محققان(تیس،1997 و 2007) معتقدند که قابلیت های پویا مستقیما به عملکرد و مزیت رقابتی لینک می شود اما برخی دیگر مانند آیزنهارت و مارتین(2000) معتقدند که قابلیت های پویا به تنهایی منجر به مزیت رقابتی نمی شود و شرط لازم ولی ناکافی است و متغیر میانجی میان قابلیت های پویا و عملکرد را بازآرایی منابع و توانمندی ها و استفاده زودتر، دقیق تر، زیرکانه تر و همراه شدن شانس و اقبال می دانند. زوت(2003) نیز قابلیت های پویا را مستقیما به عملکرد اتصال نمی دهد و متغیر مجموعه منابع و روتین های سازمانی را در این وسط قرار می دهد. به علاوه وی بحث می کند که دو بنگاه با قابلیت های پویای یکسان ممکن است دارای عملکرد های متفاوتی باشند و این در نتیجه خلق مجموعه متفاوتی از منابع و روتین ها از طریق قابلیت های پویا باشد. زهرا و همکاران(2006) هم رابطه میان قابلیت های پویا و عملکرد را مستقیم نمی داند و این رابطه را به صورت غیر مستقیم و از طریق کیفیت توانمندی ها و قابلیت های سطح عادی و تغییر ایجاد شده در نتیجه قابلیت های پویا می داند. آنها همچنین بحث می کنند که قابلیت های پویا می تواند تاثیر منفی بر عملکرد بگذارد به عنوان نمونه وقتی که احتیاجی به آن نباشد ولی مورد استفاده قرار گیرد.
زهرا و همکاران(2006) به مکانیسم های دیگری در این زمینه اشاره می کنند که عبارتند از: مکانیسم های سعی و خطا ، بدیهه پردازی و تقلید . استدلال اقامه شده این است که مکانیسم های یادگیری در مورد بنگاه های با موقعیت تثبیت شده بیشترین نقش را دارد اما در مورد بنگاه های تازه تاسیس نقش مکانیسم های سعی و خطا و بدیهه پردازی وتقلید بیشتر است.
بنابراین ادعای اولیه در این تحقیق که در پی آزمون تجربی آن هستیم این است که:
سیستم های کنترلی مدیریت، سیستم های اطلاعاتی رسمی و غیر رسمی هستند که اطلاعات لازم را به عنوان ورودی جهت هدایت و توسعه سه فرایند اساسی قابلیت های پویا شامل: هماهنگی/ یکپارچگی، یادگیری و پیکربندی مجدد (یا بازآرایی) فراهم می آورند.
برای توضیح رابطه میان سیستم های کنترلی، فرایند های قابلیت پویا و تغییر در توانمندی سازمانی از چارچوب مفهومی سایمونز(1995) استفاده می کنیم که چهار نوع سیستم کنترلی را معرفی می نماید. این سیستم ها با هم نقش اهرم های مکملی را دارند که به منظور خلق تنش پویا یا نیرویی که موجب تغییر و ارتقاء قابلیت های سازمانی می شوند، عمل می نمایند(هنری،2006). این نیروها بر نوع و سطح هماهنگی، یکپارچگی، یادگیری و پیکربندی مجدد تاثیرگذار می باشد.
به منظور فهم بهتر ادعای مطرح شده لازم است توضیحی در ارتباط با سیستم های کنترل مدیریت؛ انواع و فرایندها و نقش های آنها ارائه شود.
کنترل سازمانی یکی از اصلی ترین جنبه های سازماندهی می باشد که برای چندین دهه به طور گسترده ای توسط محققان سازمانی نادیده گرفته شده است. محققان و نویسندگان بسیاری بر بنیادی بودن نقش کنترل سازمانی تاکید کرده اند(برای نمونه: اسکات(1992)، اوچی(1979)، مرچانت(1985)، مینتزبرگ(1979)، دراکر(1974) و ...). در واقع از آنجا که مدیران از طریق کنترل سازمانی فعالیت ها، قابلیت ها و عملکردهای کارکنان را به منظور تحقق آمال و اهداف سازمان هماهنگ و همراستا می کنند کنترل اهمیت خاصی دارد(سیرت و مارچ، 1963؛ مرچانت، 1985).
مالمی و براون(2008) سیستم کنترل مدیریتی را مجموعه سیستم ها، رویه ها، اقدامات، ارزش ها و فعالیت هایی می دانند که مدیریت برای هدایت کردن رفتار پرسنل{به منظور تحقق اهداف سازمانی} مورد استفاده قرار می دهد. سایمونز(1995: 5) اما سیستم های کنترل مدیریت را رویه ها و روتین های مبتنی بر اطلاعات رسمی مورد استفاده توسط مدیران به منظور حفظ یا تغییر الگوی فعالیت های سازمانی می داند. در واقع برخی از محققان تعاریف گسترده و برخی تعاریف محدودتری از سیستم های کنترلی را پذیرفته اند. در مدل های اولیه ارائه شده توسط محققان مختلف از کنترل به پیروی از آنتونی(1965) تنها بر سازوکارهای کنترلی سایبرنتیک، رسمی، مالی و کمی تاکید شده بود اما به مرور محققان سایر سازوکارهای کنترلی غیر رسمی، غیر مالی و غیر سایبرنتیک را نیز وارد بحث نمودند(اوتلی، 1980؛ فلمهولتز، 1996؛ دفت و مکینتاش، 1984؛ اوچی، 1979). همانگونه که مرچانت و ون در استید(2007) مطرح می کنند کارکرد اصلی «سیستم کنترل مدیریت»، «اجرای راهبرد» می باشد و به نوعی می توان «سیستم کنترل مدیریت» و «اجرای راهبرد» را به جای هم به کار برد.
سایمونز(1995) تعریف خود از سیستم های کنترلی را بر جنبه های اطلاعاتی متمرکز نموده است و در نتیجه سیستم های کنترلی را برنامه ها و رویه های رسمی و مبتنی بر اطلاعات می داند که مدیران برای حفظ یا اصلاح الگوهای فعالیت های سازمانی به کار می گیرند. سایمونز معتقد است برای آنکه سازمان به نحوی کارا و اثربخش به فعالیت ادامه دهد باید به چهار جنبه مهم توجه گردد: ازرش های محوری ، ریسکی که باید از آن اجتناب شود ، متغیرهای حیاتی عملکرد ، و عدم اطمینان های استراتژیک . هر جزء با سیستم یا اهرم متفاوتی کنترل می شود. این اهرم ها عبارتند از:
1. سیستم های باورها : بمنظور الهام بخشیدن و جهت دهی به جستجوی فرصت های جدید استفاده می شوند.
2. سیستم های تحدید کننده : بمنظور اِعمال محدودیت هایی بر رفتار جستجوی فرصت استفاده می شوند.
3. سیستم های کنترل تشخیصی : بمنظور برانگیختن، نظارت، و پاداش دهی بخاطر تحقق اهداف استفاده می شوند.
4. سیستم های کنترل تعاملی : بمنظور تشویق یادگیری سازمانی و ظهور ایده ها و استراتژی های جدید استفاده می شوند.
از آنجا که در این تحقیق تنها بر دو سیستم کنترل تشخیصی و تعاملی تاکید می شود، لذا به بررسی دقیق تر این دو سیستم می پردازیم:
سیستم های تشخیصی عبارتند از: سیستم های اطلاعاتی رسمی که مدیران برای نظارت بر ستاده های سازمانی و اصلاح انحرافات از استانداردهای عملکرد از پیش تعیین شده به کار می گیرند.
خصوصیات اصلی سیستم های کنترل تشخیصی عبارتند از:
1. توانایی سنجش ستاده های فرایند
2. وجود استانداردهای از پیش تعیین شده برای نتایج واقعی
3. توانایی اصلاح انحرافات از استانداردها
سیستم های تشخیصی مبتنی بر کنترل ستاده، عملکرد، یا نتایج هستند. به عبارت دیگر این سیستم