امروزه همه چیز در حال تغییر و تحول است و رقبا بدنبال افزایش سهم بازار خود از طریق کسب مزیت رقابتی هستند، توجه به نوآوری که یکی از راه کارهای افزایش مزیت رقابتی در محیط های پویای تجارت است، امری ضروری است. از سویی دیگر، عوامل متعددی بر فرایند نوآوری تأثیرگذارند که باید م چکیده کامل
امروزه همه چیز در حال تغییر و تحول است و رقبا بدنبال افزایش سهم بازار خود از طریق کسب مزیت رقابتی هستند، توجه به نوآوری که یکی از راه کارهای افزایش مزیت رقابتی در محیط های پویای تجارت است، امری ضروری است. از سویی دیگر، عوامل متعددی بر فرایند نوآوری تأثیرگذارند که باید مطالعه و شناسایی شوند. در واقع هدف از پژوهش حاضر، طراحی و تبیین الگوی نوآوری در تولید محصولات غذایی می باشد. روش این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان و مدیران گروه صنایع تولیدی و بسته بندی مواد غذایی جمع و رزطلایی می-باشند. در پژوهش حاضر پس از مطالعه ادبیات تحقیق، عوامل مؤثر بر فرآیند نوآوری شناسایی و در سه بُعد (عوامل رفتاری، عوامل ساختاری و عوامل محیطی) سازماندهی شدند. دادههای پژوهش نیز با استفاده از پرسشنامه و تکنیک های دلفی فازی و مدل-سازی ساختاری تفسیری (ISM) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پس از شناسایی متغیرهای اصلی، نتایج سطحبندی متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) نشان داده است که در بالاترين سطح، مؤلفه های عملکرد نوآوری، تجارت و بهرهوری، تحقیق و توسعه، و سرمایه گذاری در دانش قرارگرفته اند که اثرپذیرترین متغیرها هستند و و در پايين-ترين سطح، مؤلفه جریانهای اقتصادی جهانی و سیاستهای نوآوری قرار دارند که اثرگذارترین متغیرها هستند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل خلق ارزش پیشنهادی برتر از طریق تمرکز استراتژیک بر طراحی استراتژی بازاریابی منحصر بفرد شرکت می باشد. در این راستا از روش کیفی نظریه داده بنیاد استفاده گردیده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را اساتید بازاریابی و فعالان بازاریابی حوزه محصولات غذایی بس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل خلق ارزش پیشنهادی برتر از طریق تمرکز استراتژیک بر طراحی استراتژی بازاریابی منحصر بفرد شرکت می باشد. در این راستا از روش کیفی نظریه داده بنیاد استفاده گردیده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را اساتید بازاریابی و فعالان بازاریابی حوزه محصولات غذایی بسته بندی شده تشکیل می دهند و جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش مصاحبه استفاده گردیده است. نتایج حاصل از تحلیل داده های کیفی با نرم افزار MAXQDA نشان می دهد که ارزش کارکردی، ارزش قیمتی، ارزش تعاملی و ارزش عاطفی به عنوان ابعاد ارزش پیشنهادی شرکت، ارزش استفاده و ارزش مبادله به عنوان ابعاد ارزش ادراک شده مشتری ، رضایت مشتری و وفاداری مشتری بعنوان ابعاد پیامدهای بازاریابی و در نهایت حجم فروش، سهم بازار، سود خالص و نرخ بازگشت سرمایه به عنوان ابعاد پیامدهای مالی ارزش پیشنهادی شرکت شناسایی و مستخرج گردیده اند. همچنین خروجی ها نشان می دهند متغیر ارزش پیشنهادی شرکت در تعداد شمارش کدها و هم از نظر عمومیت و فراگیری در اکثریت پاسخگویان، در اولویت است که نشان از اهمیت این مقوله می باشد. پس از آن پیامدهای مالی، بازاریابی و ارزش ادراک شده مشتریان در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. این امر بیانگر آن است که در کشور ما کماکان دیدگاه استراتژیک (ارزش از منظر شرکت) در میان مدیران صنعت محصولات غذایی و اساتید حوزه بازاریابی عمومیت بیشتری نسبت به دیدگاه بازاریابی دارد.
پرونده مقاله