علیرغم اهمیت توسعه صنایع پاییندستی پتروشیمی، تاکنون بخش عمدهای از صادرات کشور در بخش صنایع پتروشیمی به مواد خام و نیمهصنعتی محدود بوده است که این امر به دلیل عدم توانمندی در کسب تکنولوژی مناسب در صنایع پاییندستی است. انتقال تکنولوژی یکی از مهمترین روشهای میانبر جه چکیده کامل
علیرغم اهمیت توسعه صنایع پاییندستی پتروشیمی، تاکنون بخش عمدهای از صادرات کشور در بخش صنایع پتروشیمی به مواد خام و نیمهصنعتی محدود بوده است که این امر به دلیل عدم توانمندی در کسب تکنولوژی مناسب در صنایع پاییندستی است. انتقال تکنولوژی یکی از مهمترین روشهای میانبر جهت اکتساب و توسعه تکنولوژیهای این صنایع میباشد اما یکی از مهمترین چالشهای موجود، آشنایی اندک مدیران با فرآیند انتقال تکنولوژی و تواناییهای موردنیاز آن است. این پژوهش باهدف شناسایی و اولویتبندی تواناییهای تأثیرگذار در موفقیت فرآیند انتقال تکنولوژی در صنایع پاییندستی پتروشیمی شکلگرفته و بدین منظور از روش ترکیبی معادلات ساختاری و فرآیند تحلیل شبکه ای بهره برده شده است. در این راستا، روایی محتوایی توسط فرمهای CVR وCVI مورد تائید قرارگرفته و پرسشنامه نهایی توسط سیستم پرسلاین بین جامعه آماری توزیع و گردآوری شد و جهت بررسی صحت مدل نظری پژوهش، از تحلیل عاملی با مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزارAMOS استفاده گردید. نتایج این مرحله از پژوهش حاکی از آن است که 82 شاخص در 8 عامل توانایی بر موفقیت فرآیند انتقال تکنولوژی در صنایع پاییندستی پتروشیمی تأثیرگذار هستند و میزان تأثیرگذاری هر 8 عامل توانایی در سطح معنادار میباشد. از سوی دیگر اولویتبندی تواناییهای تأثیرگذار بر موفقیت فرآیند انتقال تکنولوژی، با فرآیند تحلیل شبکهای و نرمافزارSuper Decisions انجام گردید که نتایج نشاندهنده آن است که تواناییهای اشاعه تکنولوژی در اولویت اول اهمیت قرار دارد و تواناییهای انطباق تکنولوژی و نیز تواناییهای توسعه و بهبود در اولویتهای دوم و سوم اهمیت قرار گرفتند.
پرونده مقاله
با توجه به ابهام و عدم قطعیت موجود در ماهیت فناوری نانو، تجاری سازی آن مستلزم ایجاد یک نظام تنظیم گری مناسب بوده و پیش نیاز پیاده سازی چنین چارچوبی، استانداردسازی فناوری است. از این رو، هدف از این پژوهش، ارائه مدلی برای استانداردسازی فناوری نانو و تبیین قضایای تئوریک حا چکیده کامل
با توجه به ابهام و عدم قطعیت موجود در ماهیت فناوری نانو، تجاری سازی آن مستلزم ایجاد یک نظام تنظیم گری مناسب بوده و پیش نیاز پیاده سازی چنین چارچوبی، استانداردسازی فناوری است. از این رو، هدف از این پژوهش، ارائه مدلی برای استانداردسازی فناوری نانو و تبیین قضایای تئوریک حاکم بر آن می باشد. این پژوهش از نظر هدف یک پژوهش کاربردی بوده که با رویکرد کیفی و رهیافت نظریه پردازی داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش خبرگان و مدیران در سطح کلان و بنگاه بوده و از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. داده های کیفی گردآوری شده با استفاده از نرم افزار MAXQDA18 تحلیل و مدل نهایی استخراج شد. براساس تحلیل های صورت گرفته، در مراحل کدگذاری محوری 45 کد و کدگذاری گزینشی 6 مقوله شامل پیشران ها، استانداردسازی فناوری نانو، سازوکارها، پیش-نیازها، شرایط و موانع محیطی، و نتایج شناسایی شدند. نظریه حاصل نشان می دهد که استانداردسازی فناوری نانو منجر به افزایش سهم بازار، افزایش حجم تولید و تقاضا، برندسازی، افزایش کیفیت و ایمنی، خلق ثروت و مزیت اقتصادی، پیشگامی در فناوری نانو، جلب اعتماد عمومی، کاهش ریسک و عدم قطعیت فناوری و انتشار نوآوری می شود. برای دستیابی به این نتایج بر راهبردهای دیپلماسی استانداردسازی، جلب مشارکت بخش خصوصی، توسعه استانداردسازی شرکتی، بهبود و ارزشیابی نظام ملی استانداردسازی فناوری نانو، اجباری کردن برخی از استانداردها، صادرات محور کردن سیاست های استانداردسازی فناوری نانو، استانداردسازی در چرخه عمر فناوری، توسعه زیرساخت های آزمایشگاهی اندازه شناسی نانو، پژوهش وتوسعه در استانداردسازی فناوری نانو، سیاست گذاری صحیح دولت و کنترل و تضمین کیفیت محصولات تأکید می شود.
پرونده مقاله