هدف از پژوهش حاضر برنامه ریزی استراتژیک شرکت های تعاونی استان خراسان جنوبی براساس مدل SWOT می-باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- تحلیل بوده، و از نظر جمع آوری اطلاعات، میدانی می باشد. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. ج چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر برنامه ریزی استراتژیک شرکت های تعاونی استان خراسان جنوبی براساس مدل SWOT می-باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- تحلیل بوده، و از نظر جمع آوری اطلاعات، میدانی می باشد. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 782 شرکت تعاونی فعال استان خراسان جنوبی می باشد. داده های پژوهش به کمک نرم افزارspss استخراج و با روش swot تحلیل گردیده اند. یافته های این پژوهش بیان می دارد که وضعیت شرکت های بخش تعاون استان خراسان جنوبی از حیث تبدیل به دانش بنیان شدن در سطح پایینی قرار دارند، بنابراین می توان گفت در شرایط فعلی وضعیت موجود شرکت های مورد مطالعه در سطح کمتر از 30 درصد توان تطبیق با شاخص های دانش بنیان شدن را دارا می باشند. لذا به نظر می رسد نیاز سنجی آموزشی و برنامه ریزی در راستای ارتقای شاخص های دانش بنیانی در شرکت های بخش تعاون استان خراسان جنوبی ضرورتی اجتناب ناپذیر است، که می تواند آینده نوید بخشی را برای این تعاونی ها، در سند چشم انداز و اقتصاد مقاومتی و تولیدات دانش بنیانی و خودکفایی و اشتغال و کارفرآینی رقم بزند. در خاتمه با عنایت به راهبردهای چهارگانه مدل swotبرای شرکت های تعاونی استان پیشنهادهایی ارائه گردیده است.
پرونده مقاله
فعالیت شرکتهای دانشبنیان و ضرورت توسعه آنان برای رشد اقتصادی کشور، امری غیرقابلانکار است. اما متأسفانه کمبودهای نظری زیادی در حوزهی توسعه شرکتهای دانشبنیان بهویژه درزمینه مدلهای مفهومی وجود دارد. مقاله پیش رو باهدف اصلاح این نارسایی و غنیتر نمودن مدلهای مفهومی چکیده کامل
فعالیت شرکتهای دانشبنیان و ضرورت توسعه آنان برای رشد اقتصادی کشور، امری غیرقابلانکار است. اما متأسفانه کمبودهای نظری زیادی در حوزهی توسعه شرکتهای دانشبنیان بهویژه درزمینه مدلهای مفهومی وجود دارد. مقاله پیش رو باهدف اصلاح این نارسایی و غنیتر نمودن مدلهای مفهومی در مسیر توسعهی این شرکتها تهیهشده است. هدف مقاله، ارائه مدلی نظاممند و مفهومی در مورد توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانهها است. در ابتدا به تعاریف، مفاهیم، شاخصها، ابعاد شرکتهای دانشبنیان و پیشینه تحقیق مربوط به آنها پرداختهشده است. نوع پژوهش، کیفی است و بر اساس روش نظریه داده مبنا (GT) تحلیلشده است. مدل مفهومی برگرفته از مشاهدات میدانی و مصاحبههای نظاممند با 21 نفر از مدیران کشوری مرتبط با توسعه شرکتهای دانشبنیان و مسئولان پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد می باشد. مدل حاصل نشان میدهد مقوله اصلی توسعه شرکتهای دانشبنیان با توجه به نقش استراتژیک رسانه منبعث از شرایط علّی شامل آموزش، فرهنگسازی، اطلاعرسانی، تبلیغات و بازاریابی، هدایت و راهنمایی است و بر اساس راهبرد توسعه شرکت از طریق رسانه تلویزیون و اینترنت بهعنوان پیامد فرآیند حاصل میشود. از سوی دیگر، شرایط زمینهای همچون فرهنگ، نظارت، اقتصاد، فعالیتهای رسانهای و همچنین شرایط محیطی ازجمله ظرفیت دانشگاهی کشور، ظرفیتهای بینالمللی، سایتها و وبسایتها، داراییهای معنوی، قوانین، اسپانسرینگ، اینترنت، صنعت سیاست در این فرآیند موثراند. فراملی شدن محصولات، کاهش وابستگی، ارتقای سطح کیفی محصولات، سیاستگذاری و خطمشی، تصمیم سازی، تدوین استراتژی، ترویج فعالیتها، مشارکت در تولید ناخالص ملی، اشتغالزاییها، افزایش فروش محصولات بهعنوان پیامدهای نقش رسانهها در توسعه شرکتهای دانشبنیان به شمار میآیند.
پرونده مقاله
مدیریت منابع انسانی در مرحله جذب، توانمندسازی و حفظ و بهبود بهره وری و اثربخشی سازمان تاثیر میگذارد. با توجه به ماهیت شرکت های دانش بنیان و منابع انسانی شاغل در این شرکت ها، شناسایی راهبردهایی جهت نگهداشت این افراد دانشی در درون سازمان امری ضروری است تا سازمان بتواند ب چکیده کامل
مدیریت منابع انسانی در مرحله جذب، توانمندسازی و حفظ و بهبود بهره وری و اثربخشی سازمان تاثیر میگذارد. با توجه به ماهیت شرکت های دانش بنیان و منابع انسانی شاغل در این شرکت ها، شناسایی راهبردهایی جهت نگهداشت این افراد دانشی در درون سازمان امری ضروری است تا سازمان بتواند با استفاده از توانمندی و خبرگی این افراد به اهداف مدنظر خود دست پیدا کند.
روش پژوهش شامل دو بخش کیفی و کمی است که بخش کیفی به تحلیل ادبیات موضوع و مصاحبه های انجام پذیرفته با مدیران عامل شرکتهای دانش بنیان پرداخته و در بخش کمی نیز به تحلیل عاملی تاییدی مولفه های متغیرهای شناسایی شده پرداخته شده است.
متغیرهای اصلی موثر بر نگهداشت کارکنان کلیدی در شرکتهای دانش بنیان دانشگاهی: حقوق و مزایا، سهیم کردن در سود شرکت و پاداش و سهامدار کردن کارکنان کلیدی، استقلال کاری، تعادل زندگی کاری، شغل انگیزشی و رضایت شغلی، تعهد سازمانی، چشم انداز و اهداف، حمایت مدیریت و رهبری، فرصت یادگیری و پیشرفت شغلی، فرهنگ و ارتباطات سازمانی و مشارکت در تصمیم گیری.
نتایج نشان میدهد همه مولفه ها و راهبردهای شناسایی شده بر اساس نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها بر روی حفظ و نگهداشت منابع انسانی کلیدی موثر بوده است ولیکن راهبردهای سازمانی بیشترین تاثیر را بر روی حفظ و نگهداشت نشان داده است و همچنین مولفه حقوق و مزایا در راهبردهای جبران خدمات، مولفه فرصت یادگیری و پیشرفت در راهبردهای سازمانی و شغل انگیزشی و رضایت شغلی در راهبردهای شغلی بیشترین میزان تاثیر را برای سازمان داشته است.
پرونده مقاله