تصمیمگیری از مهمترین کارکردهای کارآفرینان برای شناسایی فرصتها و برپایی کسبوکار است. کارآفرینان در بسیاری از تصمیمات خود به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه از راههای ابتکاری تصمیمگیری استفاده میکنند که اگرچه پیامدهای مثبتی برای آنها در بر دارد، در پاره ای مواقع تصمیماتشان چکیده کامل
تصمیمگیری از مهمترین کارکردهای کارآفرینان برای شناسایی فرصتها و برپایی کسبوکار است. کارآفرینان در بسیاری از تصمیمات خود به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه از راههای ابتکاری تصمیمگیری استفاده میکنند که اگرچه پیامدهای مثبتی برای آنها در بر دارد، در پاره ای مواقع تصمیماتشان را در برابر سوگیری های تصمیم گیری آسیب پذیر می سازد. همچنین، یکی از مهمترین ویژگیهای کارآفرینان بهویژه در کسبوکارهای کوچک و متوسط رفتار بازاریابی کارآفرینانه است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی رفتار بازاریابی کارآفرینان نوپا با رویکرد تصمیمگیری ابتکاری انجام شد. بر اساس یافتههای این پژوهش که دادههایش از راه مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 15 کارآفرین نوپای صنایع نانو و بایو فناوری مستقر در استان تهران گردآوری و با نظریه داده بنیاد سیستماتیک تجزیهوتحلیل شدند، شتاب در تصمیم به عنوان مقوله محوری پژوهش شناسایی شد. همچنین، راههای ابتکاری تصمیمگیری پیامدهای مثبتی مانند افزایش سود و سهم بازار و بهبود کیفیت تصمیم و پیامدهای منفی مانند کاهش سود، سوگیری در تصمیمگیری و از دست دادن سهم بازار در رفتار بازاریابی کارآفرینانه دارند. از طرفی، عوامل مختلفی مانند تجربه، مسائل محیطی، اهداف فردی، موارد مربوط به بنگاه کسبوکار، زمان موجود برای تصمیمگیری، سبکهای تصمیمگیری و ماهیت مسئله تصمیم از مهمترین عوامل اثرگذار بر شکلگیری راه های ابتکاری در رفتار بازاریابی کارآفرینانه میباشند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش، طراحی مدل توسعه کارآفرینی شهری زنان سرپرست خانوار شهر تهران است. پژوهش حاضر رویکردی کیفی دارد و از نظریه برخاسته از داده استفاده میکند. پس از انتخاب 14 نفر از خبرگان حوزه کارآفرینی شهری و زنان با روش نمونهگیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته، دادهها گردآو چکیده کامل
هدف پژوهش، طراحی مدل توسعه کارآفرینی شهری زنان سرپرست خانوار شهر تهران است. پژوهش حاضر رویکردی کیفی دارد و از نظریه برخاسته از داده استفاده میکند. پس از انتخاب 14 نفر از خبرگان حوزه کارآفرینی شهری و زنان با روش نمونهگیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته، دادهها گردآوری و سپس در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند و در نهایت 4 شاخص اصلی به همراه 41 زیر شاخص شناسایی و نتایج تائید میکند مقوله اصلی فرآیند مدل از عوامل علی: نبود تبعیض، حمایت خانواده، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، تدوین قوانین حمایت کننده، توسعه آموزش های فنی و حرفه ای، ارائه تسهیلات و ترویج فرهنگ کارآفرینی، زیرساختها، روش ها و فرآیندها و نوآوری های اجتماعی و عوامل مداخلهگر:حمایت بخش خصوصی و دولت، حضور رسانه، نظام تعلیم و تربیت، رفع موانع و مجوزها، انجمن های مردم نهاد، مشوق های بیرونی و حمایت از ایده ها و افکارهای نو، موازی کاری های نهادهای حمایتی، نوسانات اقتصادی، سرمایه های اجتماعی، بازاریابی خدمات و تبلیغات و عوامل زمینهای: رفتار کارآفرین، اعتماد و باور به توانایی زنان، تجربه و مهارت، مشوق درونی، فرهنگ جامعه، نظارت و ارزیابی، تدوین بخش نامه های حمایتی، هماهنگی بین بانوان، شبکه و مهارتهای ارتباطی و مردمی شکلگرفته و از طریق راهبردهای تدوین سیاست ها و برنامه های آموزشی، برگزاری دوره های آموزشی و توانمندسازی بانوان، تشکیل واحد حمایت از بنگاه های اقتصادی، توسعه و شکوفایی فرصت ها و تدوین قوانین حمایت کننده، آموزش و توسعه کارآفرینی و ایجاد ثبات اقتصادی دولت به پیامدهای توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، اشتغال بانوان، انگیزه و اشتیاق به کارآفرینی، راه اندازی و توسعه کارآفرینی و امنیت سرمایه گذاری در بین زنان منجر میشود. نتایج پژوهش اطلاعات محققان را در زمینه اهداف، چالشها و پیامدهای مدل توسعه کارآفرینی شهری زنان سرپرست خانوار افزایش میدهد.
پرونده مقاله
فعالیت شرکتهای دانشبنیان و ضرورت توسعه آنان برای رشد اقتصادی کشور، امری غیرقابلانکار است. اما متأسفانه کمبودهای نظری زیادی در حوزهی توسعه شرکتهای دانشبنیان بهویژه درزمینه مدلهای مفهومی وجود دارد. مقاله پیش رو باهدف اصلاح این نارسایی و غنیتر نمودن مدلهای مفهومی چکیده کامل
فعالیت شرکتهای دانشبنیان و ضرورت توسعه آنان برای رشد اقتصادی کشور، امری غیرقابلانکار است. اما متأسفانه کمبودهای نظری زیادی در حوزهی توسعه شرکتهای دانشبنیان بهویژه درزمینه مدلهای مفهومی وجود دارد. مقاله پیش رو باهدف اصلاح این نارسایی و غنیتر نمودن مدلهای مفهومی در مسیر توسعهی این شرکتها تهیهشده است. هدف مقاله، ارائه مدلی نظاممند و مفهومی در مورد توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانهها است. در ابتدا به تعاریف، مفاهیم، شاخصها، ابعاد شرکتهای دانشبنیان و پیشینه تحقیق مربوط به آنها پرداختهشده است. نوع پژوهش، کیفی است و بر اساس روش نظریه داده مبنا (GT) تحلیلشده است. مدل مفهومی برگرفته از مشاهدات میدانی و مصاحبههای نظاممند با 21 نفر از مدیران کشوری مرتبط با توسعه شرکتهای دانشبنیان و مسئولان پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد می باشد. مدل حاصل نشان میدهد مقوله اصلی توسعه شرکتهای دانشبنیان با توجه به نقش استراتژیک رسانه منبعث از شرایط علّی شامل آموزش، فرهنگسازی، اطلاعرسانی، تبلیغات و بازاریابی، هدایت و راهنمایی است و بر اساس راهبرد توسعه شرکت از طریق رسانه تلویزیون و اینترنت بهعنوان پیامد فرآیند حاصل میشود. از سوی دیگر، شرایط زمینهای همچون فرهنگ، نظارت، اقتصاد، فعالیتهای رسانهای و همچنین شرایط محیطی ازجمله ظرفیت دانشگاهی کشور، ظرفیتهای بینالمللی، سایتها و وبسایتها، داراییهای معنوی، قوانین، اسپانسرینگ، اینترنت، صنعت سیاست در این فرآیند موثراند. فراملی شدن محصولات، کاهش وابستگی، ارتقای سطح کیفی محصولات، سیاستگذاری و خطمشی، تصمیم سازی، تدوین استراتژی، ترویج فعالیتها، مشارکت در تولید ناخالص ملی، اشتغالزاییها، افزایش فروش محصولات بهعنوان پیامدهای نقش رسانهها در توسعه شرکتهای دانشبنیان به شمار میآیند.
پرونده مقاله