هدف پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران آموزشی مقطع دبیرستان و سبک مدیریت آنان در مدیران مدارس مقطع دبیرستان شهر تهران است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه مدیران مدارس مقطع متوسطه شهر تهران که در سال 1390- 1389 به عنوان مدیر در مدارس متوسطه مشغول به کار بوده اند. ن چکیده کامل
هدف پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی مدیران آموزشی مقطع دبیرستان و سبک مدیریت آنان در مدیران مدارس مقطع دبیرستان شهر تهران است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه مدیران مدارس مقطع متوسطه شهر تهران که در سال 1390- 1389 به عنوان مدیر در مدارس متوسطه مشغول به کار بوده اند. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 130 نفر از مدیران (کلیه مدیران مدارس متوسطه) منطقه یک شهر تهران بودند که به صورت خوشه ای تصادفی تک مرحله ای انتخاب شده بودند. این پژوهش باتوجه به هدف از نوع مطالعات کاربردی و از لحاظ شیوه جمع آوری داده ها و تحلیل آنها؛ روش مورد استفاده روش توصیفی از نوع طرح های همبستگی است. ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه آزمون هوش هیجانی بار- اُن و پرسشنامه سبک های مدیریت لوتانز بوده که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آزمون ماتریس همبستگی از نوع پیرسون و آزمون رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین متغیر هوش هیجانی مدیران و سبک مدیریتی رابطه مدار آنان رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد، بین متغیر هوش هیجانی مدیران و سبک مدیریتی تلفیقی آنان رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد میتوان به کمک و متغیرهای هوش هیجانی سبک مدیریت را پیش بینی کردد
پرونده مقاله
ميزان برخورداري از عوامل گوناگون از قبیل عوامل طبيعي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي، نابرابريهاي منطقهاي را ايجاد يا آن را تشديد ميكند. توجه به رهيافت توسعه متوازن و همه جانبه استانهای کشور، كاهش ناهمگوني و نابرابري و برقراري عدالت سرزميني، سياستگذاري و برنامهريزي براي چکیده کامل
ميزان برخورداري از عوامل گوناگون از قبیل عوامل طبيعي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي، نابرابريهاي منطقهاي را ايجاد يا آن را تشديد ميكند. توجه به رهيافت توسعه متوازن و همه جانبه استانهای کشور، كاهش ناهمگوني و نابرابري و برقراري عدالت سرزميني، سياستگذاري و برنامهريزي براي تحقق هدفهايي كه بر حسب ويژگيهاي ساختاري، امكانات و محدوديتهاي هر استان، تغيير ميكنند، مستلزم مطالعه و شناخت خصوصيات هر استان با توجه به جايگاه آن در كل کشور است. در اين پژوهش، جايگاه استانهاي مختلف كشور در بخشهاي « اجتماعی، فرهنگی و سیاسی »، «اقتصادي و توليدي» و «زيربنايي و فني»، از نظر سطح پيشرفت و توسعه يافتگي براساس روش K-meansبه عنوان يكي از روشهاي «تحليل خوشهاي»مورد بررسي و مقايسه قرار گرفتهاند. نتايج و يافتههاي حاصل از رتبهبندي استانها به تفکیک شاخصهای مورد بررسی برای 31 استان کشور، بيانگر کسب جایگاههای متفاوت استانها میباشد. با تعيين سطوح ا پيشرفت استانها در سطوح پنجگانه، ضمن مشخص شدن وضعيت برخورداري استانها از منابع، امكانات و تسهيلات در هر بخش، اولویتهای استانها برای دستیابی به توسعه همه جانبه و متوازن مورد ارزیابی قرار ميگيرد. بطور مثال درحاليكه استان اصفهان از نظر زيرساختها بسيار توسعه يافته تلقي ميگردد، از نظر شاخصهاي اقتصادي يا حتي شاخصهاي اجتماعي در حال توسعه تلقي ميشود. يا استان تهران با اينكه از نظر شاخصهاي زيربنايي و شاخصهاي اقتصادي، استاني توسعه يافته است در عين حال از نظر شاخصهاي اجتماعي بسيار توسعه نيافته تلقي شده است.
پرونده مقاله
توجه به رهيافت توسعه متوازن و همه جانبه استانهای کشور، كاهش ناهمگوني و نابرابري، سياستگذاري و برنامهريزي براي تحقق هدفهايي كه بر حسب ويژگيهاي ساختاري، امكانات و محدوديتهاي هر استان، تغيير ميكنند، مستلزم مطالعه و شناخت خصوصيات هر استان با توجه به جايگاه آن در كل سي چکیده کامل
توجه به رهيافت توسعه متوازن و همه جانبه استانهای کشور، كاهش ناهمگوني و نابرابري، سياستگذاري و برنامهريزي براي تحقق هدفهايي كه بر حسب ويژگيهاي ساختاري، امكانات و محدوديتهاي هر استان، تغيير ميكنند، مستلزم مطالعه و شناخت خصوصيات هر استان با توجه به جايگاه آن در كل سيستم کشور است. در اين پژوهش، استانهاي مختلف كشور در بخشهاي « اجتماعی، فرهنگی و سیاسی »، «اقتصادي و توليدي» و «زيربنايي و فني»، از نظر رتبه بندی براساس روشهاي TOPSIS و SAW مورد بررسي و مقايسه قرار گرفتهاند. نتايج و يافتههاي حاصل از رتبهبندي استانها به تفکیک شاخصهای مورد بررسی برای 31 استان کشور، بيانگر کسب جایگاههای متفاوت استانها میباشد. براي نمونه استانهاي سمنان، ايلام و خراسان جنوبي از نظر اجتماعي، فرهنگي و سياسي رتبه هاي اول تا سوم كشور هستند، ليكن از نظر اقتصادي و توليدي استانهاي فارس، مازندران و خراسان رضوي و از نظر شاخص هاي زيربنايي و فني استانهاي اصفهان، مازندران و قم جايگاه هاي اول تا سوم را به خود اختصاص داده اند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف فراترکیب ادبیات گسترده در مورد ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها از طریق آموزشعالی انجام گرفته تا چارچوب جامعی از نقش آموزشعالی در ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها ارائه نماید. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و با روش کیفی فراترکیب یا سنتز پژوهی انجام شده ا چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف فراترکیب ادبیات گسترده در مورد ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها از طریق آموزشعالی انجام گرفته تا چارچوب جامعی از نقش آموزشعالی در ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها ارائه نماید. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و با روش کیفی فراترکیب یا سنتز پژوهی انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1991– 2018 است. در زمینه موضوع مورد نظر 150 پژوهش ارزیابی و در نهایت 28 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید، پس از تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوطه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در مجموع 200 کد، 82 مفهوم و 17مولفه کلیدی طی فرایند جستوجو و ترکیب نظاممند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون معادلات ساختاری تأیید گردید. نتایج تحلیل نشان داد مهمترین مولفههای کلیدی جامعه یادگیری، محیط سیاسی، محیط اقتصادی، محیط حقوقی، تولید دانش، سرمایه انسانی، تحقیقات، فناوری اطلاعات ، سرمایه اجتماعی، اجرای قراردادها، نظام مالیات، رژیم نهادی، جذب دانش، حکمرانی خوب، بهرهوری کل نهادهها، کیفیت محصولات، نوآوری است که در سه رده عوامل زمینهای، میانی و مستقل دستهبندی شدند و در نهایت پس از طی 6 مرحله پژوهش الگوی ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها از طریق آموزشعالی ارائه گردید. مراکز آموزشعالی رقابتپذیر در بستری از جامعه یادگیری پویا، نظام اقتصادی آزاد و نظام سیاسی مردم سالار، از طریق کمک به تولید دانش، انباشت سرمایه انسانی، انباشت سرمایه اجتماعی و تعاملات نوآورانه با صنعت، دولت و جامعه مدنی، به ارتقاء مزیترقابتی و رقابتپذیری کسبوکارها کمک میکنند.
پرونده مقاله
چکیده
هدف: پژوهش حاضر تاثیر الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی بر کارایی آن ها بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گرداوری داده ها توصیفی (پیمایشی) بود.
روش: جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل متخصصین، خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل مسؤولین سازمان چکیده کامل
چکیده
هدف: پژوهش حاضر تاثیر الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی بر کارایی آن ها بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گرداوری داده ها توصیفی (پیمایشی) بود.
روش: جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل متخصصین، خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل مسؤولین سازمان مرکزی، روسای و معاونین واحدها، روسای دانشکده ها و مدیران گروه و صاحبنظران و مدیران آموزش عالی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بوده اند که بر اساس جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 300 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی و پرسشنامه کارایی، استفاده شد.
یافته ها: براي آزمون تحقیق و بمنظور مشخص کردن قدرت تاثیر دو متغیر از ضرایب مسیر که تحت عنوان "ضرایب بتای استاندارد شده رگرسیون" تفسیرمی شود و همچنین براي بررسی معنادار بودن تأثیر نیز از اندازة تی (t-value) استفاده شد. مقدار ضریب معناداري (آماره t) برای دو متغیر پژوهش بیشتر از 96/1 می باشد و آزمون t محاسبه شده از آزمون t بحرانی در سطح خطا پذیری 1% بزرگتر است، بنابراین اخلاق حرفه ای مدیران بر کارایی سازمانی آنان موثر و میزان اثر آن 913/0 و جهت آن مثبت است.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد. الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی برارتقاءکارایی آنان تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین ارتقاء سطح کارایی کارکنان منوط به داشتن مدیری آگاه، لایق و هنرمند و با اخلاق حرفه ای است. مدیر کارآمد و اثربخش قادر خواهد بود که زمینه بهبود سطح کارایی کارکنان را از طریق رفع موانع و ایجاد شرایط لازم فراهم آورد.
پرونده مقاله