پیشرفت و گسترش روز افزون فناوری های نوین در دهه های اخیر باعث افزایش در رقابت سازمان ها شده است. بنابراین، توجه و شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری نوین برای سازمان ها یک ضرورت است. در این پژوهش که از نوع توصیفی-پیمایشی است، به شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری نوین چکیده کامل
پیشرفت و گسترش روز افزون فناوری های نوین در دهه های اخیر باعث افزایش در رقابت سازمان ها شده است. بنابراین، توجه و شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری نوین برای سازمان ها یک ضرورت است. در این پژوهش که از نوع توصیفی-پیمایشی است، به شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری نوین توسط کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران پرداخته شده است. برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد تهیه شده و نظرسنجی از سه گروه کارشناس، رئیس اداره و مدیر واحد صورت گرفته است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. جهت تحلیل فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون دومتغیری و برای مقایسه عوامل در بین رده های تحصیلی و پست سازمانی از روش تحلیل واریانس استفاده شده است که نتایج حاصل از این پژوهش نشاندهنده این است که تمامی فرضیه های پژوهش مورد پذیرش قرار گرفته است و در نتیجه برخی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری نوین توسط کارکنان سازمان آموزش پرورش استان تهران، مواردی چون: سهولت و سودمندی ادراک شده استفاده از فناوری، هنجارهای ذهنی کاربران، آموزش و تشویق کاربران، خودباوری رایانه ای در استفاده از فناوری و ... جهت ترغیب کارکنان به استفاده از فناوری می باشد.
پرونده مقاله
در تعلیم و تربیت توحیدی ، انسان موجودی است دارای اختیار، که مستعد دریافت بینش عمیق(بصیرت)، هدایت و تقویت گرایش ها و شکوفا سازی استعدادهای فطری به صورت هماهنگ می باشد و تاکید پیامبر اکرم(ص) بر تکمیل مکارم اخلاق: (( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق))(مجلسی، ج 68، ص 382)، بیا چکیده کامل
در تعلیم و تربیت توحیدی ، انسان موجودی است دارای اختیار، که مستعد دریافت بینش عمیق(بصیرت)، هدایت و تقویت گرایش ها و شکوفا سازی استعدادهای فطری به صورت هماهنگ می باشد و تاکید پیامبر اکرم(ص) بر تکمیل مکارم اخلاق: (( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق))(مجلسی، ج 68، ص 382)، بیانگر رسیدن انسان به قله رفیع معرفت و کمال از طریق رشد همه جانبه استعداد ها است که مهمترین هدف خلقت و رسالت است. با استناد بر این مبانی، جریان تعلیم و تربیت متناسب با ویژگی های جسمی، ذهنی و اجتماعی متعلمان هدایت و راهبری می شود. در این حالت بر اثر کیفی شدن آموزش و عمقی شدن یادگیری، محتوای تئوریک دروس، روح معنوی و پرورشی پیدا می کنند و ضمن پرورش ذهن متعلم ، نگرش او را به جهان هستی ارتقا می دهد . بدین منظور طرح راهبردی آموزش دروس مبتنی بر رویکرد فرهنگی ـ تربیتی با تكيه بر مكتب انسان ساز اسلام و معارف غني فرهنگی آن، ضمن ارتقای نقش تربیتی معلّم، ميان علم و دين، تعلیم و تربيت وجهان بینی پیوند ایجاد می کند، در نتیجه متعلمان در ارتباطي تنگاتنگ ، محتوای دروس را متناسب با فرهنگ ديني خود و در مسیر جهان بینی توحیدی دريافت می نمایند. بدین منظور با سامان دهی و اثربخشی پيام های تربيتی مستتر در متن دروس، به وسیله ی معلّم ، زمينه و بستر مناسبی جهت تربيت پذيری، مطابق با فرهنگ ناب اسلامی ـ ايرانی فراهم می آید، کریمه ی قرآنی معلم بشریت را الگوی بینش و گرایش انسان ها معرفی می نماید، ((لَقَدْ كاَنَ لَكمُْ فِي رسولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة)) ( احزاب 33، 21) و تربیت توحیدی را تاثیر گذار در شناخت حق و باطل و دارای نورانیت و درک عمیق و بصیرت بخش می داند، ((يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا...))(انفال8،29) و دو هدف اساسی انبیا را ((تزکیه)) و ((تعلیم)) معرفی می نماید، ((...وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَة...))(آل عمران3،164)، که این دو هدف در هدف بالاتری با یکدیگر منطبق می گردند،(( قُلْ إِنَّ صَلَاتىِ وَ نُسُكِى وَ محَْيَاىَ وَ مَمَاتىِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين))(انعام10، 162)، که همه چیز در جهت جهان بینی توحیدی با تکیه بر تربیت ربوبی قرار می گیرد. در چنین فرهنگی هر بینشی(بصیرت) علم است، اما هر علمی بینش نیست.
پرونده مقاله
امروزه مديريت دانايي مقوله اي مهم تر از خود دانايي محسوب مي شود که در سازمان ها به دنبال آن است تا نحوه چگونگي تبديل اطلاعات و دانسته هاي فردي و سازماني را به دانش و مهارت هاي فردي و گروهي تبيين و روشن نمايد. مدیریت دانش به منظور آن که بتواند اثر بخش باشد، نیاز به حمایت چکیده کامل
امروزه مديريت دانايي مقوله اي مهم تر از خود دانايي محسوب مي شود که در سازمان ها به دنبال آن است تا نحوه چگونگي تبديل اطلاعات و دانسته هاي فردي و سازماني را به دانش و مهارت هاي فردي و گروهي تبيين و روشن نمايد. مدیریت دانش به منظور آن که بتواند اثر بخش باشد، نیاز به حمایت و مشارکت ذی نفعان دارد. اگر زمینه مشارکت در پروژه های مدیریت دانش فراهم نباشد، موفقیت چشمگیری حاصل نخواهد شد؛ چرا که عامل اصلی همان ایفای نقش موثر و سازنده ذی نفعان است که به عنوان یک عامل تسهیل کننده در اجرای برنامه های مدیریت دانش عمل نمایند. لذا یکی از ضروری ترین ملاحظات در استقرار صحیح مدیریت دانش، تعیین ابعاد نقش آفرینی ذی نفعان می باشد. این تحقیق با هدف شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مولفه های نقش ذینفعان آموزشی در استقرار مدیریت دانش در آموزش و پرورش انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته ذینفعان آموزشی استفاده شد که روایی آنها به تایید متخصصان رسید و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه شد. نتایج آزمون تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که: متغیر نقش ذینفعان آموزشی دارای سه بعد "فردی"، "سازمانی" و "فرآیندی" و نوزده مولفه (انگیزه شخصی، آگاهی، مهارت، تجربه، تمایل، مشارکت جویی، آموزش پذیری، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، فناوری سازمان، منابع انسانی، مدیریت و رهبری، محیط سازمان، ایجاد فرآیند دانش محور، فراهم آوردن زیر ساخت های فنی، فرآیند خلق دانش، فرآیند کسب دانش، فرآیند تبدیل دانش، فرآیند بکارگیری دانش) است. همچنین در بین ابعاد نقش ذی نفعان آموزشی، بعد فردی دارای بیش ترین تأثیر و بعد فرآیندی دارای کم ترین تأثیر است و مدل ارایه شده دارای برازش مناسب می باشد.
پرونده مقاله
هدف از انجام پژوهش ارائه مدلی برای مشارکت بخش غیردولتی در تأمین مالی آموزش عالی است. با بررسی مبانی نظری و پژوهش های انجام شده تعدادی از شاخص ها و عوامل تأثیر گذار بر راه های تأمین مالی آموزش عالی شناسایی شده و سپس در مصاحبه نیمه ساختار یافته با 12 نفر از اعضای هیأت علم چکیده کامل
هدف از انجام پژوهش ارائه مدلی برای مشارکت بخش غیردولتی در تأمین مالی آموزش عالی است. با بررسی مبانی نظری و پژوهش های انجام شده تعدادی از شاخص ها و عوامل تأثیر گذار بر راه های تأمین مالی آموزش عالی شناسایی شده و سپس در مصاحبه نیمه ساختار یافته با 12 نفر از اعضای هیأت علمی که در زمینه راه های تأمین مالی تجربه داشتند و به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، در مجموع 50 شاخص شناسایی شد و سپس از طریق روایی محتوایی شاخص ها تعدیل شده و در نهایت 41 شاخص برای 11عامل تأثیر گذار مورد تأیید خبر گان قرار گرفت و بر اساس شاخص های بدست آمده پرسشنامه با 41 گویه تدوین شد. پرسشنامه در یک مطالعه میدانی بین 392 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های علوم انسانی استان تهران که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، توزیع و گردآوری شد. نتایج حاصل نشان داد در دانشگاه های دولتی، دولت بیشترین سهم و ایجاد بانک آموزش عالی کمترین سهم را در تأمین منابع مالی داشته اند. در حالیکه در دانشگاه های خصوصی، دانشجو بیشترین سهم و کمک ها یا وام های مؤسسات بین المللی کمترین سهم را در تأمین منابع مالی داشته اند.
پرونده مقاله
بين المللي سازی آموزش عالی از یک سو به منظور مواجهه مناسب با پدیده جهانی شدن و از سوی دیگر بدلیل منافع حاصل از آن در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و علمی، به یک استراتژی ضروری برای دولت ها تبدیل شده است. موج جدید بین المللی سازی آموزش عالی درکشور براساس برنامه چکیده کامل
بين المللي سازی آموزش عالی از یک سو به منظور مواجهه مناسب با پدیده جهانی شدن و از سوی دیگر بدلیل منافع حاصل از آن در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و علمی، به یک استراتژی ضروری برای دولت ها تبدیل شده است. موج جدید بین المللی سازی آموزش عالی درکشور براساس برنامه ششم توسعه (1396)، نشان از عزم جدی ایران در اجرایی کردن این سیاست در سطحی گسترده دارد. از این رو این مقاله حاضر تلاش دارد تا از طریق تحلیل بین المللی سازی آموزش عالی با رویکرد سیاستگذاری، پشتوانه های نظری لازم را برای اجرای آگاهانه این سیاست ، به صورت فرایندی هدفمند، مستمر و نظام مند ارائه نماید. نتایج پژوهش حاضر حاکی از این است که علیرغم وجود کمترین چالش در مولفه محتوا به دلیل برخورداری از پشتوانه اسناد بالادستی، بیشترین چالش به مولفه فرایند بدلیل عدم شفافیت سیاستگذار در تعریف تصمیم سیاستی در قالب چرخه سیاستگذاری و همچنین مولفه بازیگران به عنوان عامل تاثیرگذار در اجرای فرایند تعلق دارد. توصیه سیاستی برای حل این چالش، تعهد و الزام سیاستگذاران و تصمیم گیران به سه نکته اصلی است: 1. اجرای سیاست بین المللی سازی بر اساس چرخه و مدل های سیاستگذاری. 2. ایجاد شبکه سیاست- دانش از طریق فعال نمودن دفاتر دانشگاه پژوهی در سطح سازمانی و تقویت نهادهای سیاست پژوه در سطح بخشی/ ملی. 3. تقویت نهادهای تسهیلگر در فعالیت های بین المللی.
پرونده مقاله
در ترکیب «دانش اسلامی» سخن از آن است که چه حقایق و گزارههای خبری را میتوان از منابع اسلامی استنتاج و استخراج کرد به گونهای که بر طبق معیارهای علمی و روشهای صحیح پژوهش، قابل اسناد به دین اسلام باشد و اسناد به آن، مجاز و مشروع و صحیح تلقی شود. دراینجا، اشاره به آن دست چکیده کامل
در ترکیب «دانش اسلامی» سخن از آن است که چه حقایق و گزارههای خبری را میتوان از منابع اسلامی استنتاج و استخراج کرد به گونهای که بر طبق معیارهای علمی و روشهای صحیح پژوهش، قابل اسناد به دین اسلام باشد و اسناد به آن، مجاز و مشروع و صحیح تلقی شود. دراینجا، اشاره به آن دسته از علوم و دانشهای اسلامی است که تنها معطوف به معرفت میباشد و به شناخت جهان هستی، میپردازد و از منابع کتاب و سنّت قابل استخراج است. از این رو، به تفاوت میان دانش اسلامی بر مبنای معارف و گزارههای هستیشناسانهی اسلام، و دانش اسلامی به معنای مطلق معارف و گزارههای مندرج در دین اسلام اعم از آنچه که مرتبط با هستی است و آنچه مرتبط با احکام و شریعت و قوانین و قواعد حقوقی آن است، توجه شده است .
بنابراین قلمرو بحث از یک جهت محدودیت و از یک جنبه توسعه دارد. از جهت اکتفاء به دانشهای هستیشناسانهی اسلامی، قلمرو بحث محدود است و از جهت ورود به تمامی شاخههای دانش اسلامی مرتبط با هستی توسعه و گسترش دارد. در این مقاله، منظور از «دانش اسلامی» معرفت و علمی است که اوّلاً از دین اسلام، قرآن و سنت منشأ میگیرد و قابل إسناد و استناد به این دین است. ثانیاً مرتبط با گزارههای هستیشناسانه و واقعیتهای عالم هستی به طور عام و گسترده، اعم از عالم مادّی و غیر مادّی و اعم از علوم عقلی، تجربی، انسانی و غیرانسانی باشد. بنابر این گزارههای دستوری و توصیهای قرآن و سنت به طور مستقیم، خارج از موضوع این مقاله است.
تشریح ارزش دانش و ضرورت آن ، تعریف دانش اسلامی و امکان آن و تبیین جایگاه خرد ورزی و عقلانیت در نظام اندیشه اسلامی، شرایط را برای معرفی مبانی تصدیقی و اصول راهبردی دانش اسلامی با رویکرد اجتهادی در این مقاله فراهم ساخته است. این اصول می تواند مبنای فراگیری دانش اسلامی و گسترش آن باشد.
پرونده مقاله
این پژوهش با توجه به اهداف، پژوهشی کاربردی- توسعه ای است. از منظر گردآوری اطلاعات تلفیقی است. برای گردآوری، تحلیل و ترکیب داده های کمّی و کیفی از روش تحلیل تاثیر متقابل استفاده شده است. با استفاده از روش تحقیق تحلیلی از طریق تجزیه و تحلیل ادبیات پژوهشی، مرتبط با روندهای چکیده کامل
این پژوهش با توجه به اهداف، پژوهشی کاربردی- توسعه ای است. از منظر گردآوری اطلاعات تلفیقی است. برای گردآوری، تحلیل و ترکیب داده های کمّی و کیفی از روش تحلیل تاثیر متقابل استفاده شده است. با استفاده از روش تحقیق تحلیلی از طریق تجزیه و تحلیل ادبیات پژوهشی، مرتبط با روندهای جهانی توسعه آموزش فنی شناسایی گردید. از نظر خبرگان آموزشی که مجموعه ای 30 نفری از متخصصان و خبرگان در حوزه آموزش و پرورش رسمی فنی و حرفه ای، دارای دیدگاه آینده پژوهانه و راهبردی، با نمونه گیری قضاوتی و هدفمند هستند، مهم ترین روند های جهانی توسعه آموزش فنی و حرفه ای استحصا شده و با جمع بندی نظرات، تعداد 22 روند نهایی گردید سپس با روش تحلیل تاثیر متقابل، میزان تاثیر پذیری و تاثیر گذاری این روند ها برآورد شد. یافته ها نشان میدهد، متغیر های "جامعه شبکه ای "،"ایجاد چارچوب صلاحیت ملی "،"رویکرد شایستگی مداری" و "جمعیت" از مهمترین بازیگران تأثیرگذار بر وضعیت آرمانی آموزشی آینده هستند.
پرونده مقاله
هدف اصلی از این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت دانش و فرهنگسازمانی با نقش میانجی توانمندسازی کارکنان آموزشوپرورش شهرستان اندیمشک میباشد. این پژوهش ازنظر هدف از زمره تحقیقات کاربردی و ازنظر روش از نوع توصیفی- همبستگی و ازنظر جمعآوری اطلاعات، پیمایشي میباشد. جامعه آمار چکیده کامل
هدف اصلی از این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت دانش و فرهنگسازمانی با نقش میانجی توانمندسازی کارکنان آموزشوپرورش شهرستان اندیمشک میباشد. این پژوهش ازنظر هدف از زمره تحقیقات کاربردی و ازنظر روش از نوع توصیفی- همبستگی و ازنظر جمعآوری اطلاعات، پیمایشي میباشد. جامعه آماري پژوهش را كليه مديران و معاونان مدارس دخترانه و پسرانه در مقاطع ابتدائي، دوره متوسط اول، دوره متوسطه دوم در شهرستان اندیمشک در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل میدهند که تعداد آنها 196 نفر میباشد. از این تعداد130 نفر از مدیران و معاونین مدرسه از طریق روش نمونهگیری طبقهای متناسب با استفاده از جدول مرگان –گرجسی انتخاب شد که از این تعداد درنهایت 110 پرسشنامه جمعآوری و قابلیت تحلیل نهایی داشت. بهمنظور جمعآوری دادهها سه پرسشنامه استانداردشده تهیه شد. روایی پرسشنامهها به دلیل استاندارد بودن آنها مورد تائید نهایی قرار گرفت. همچنین در مورد پایائی پرسشنامه با استفاده از روش اندازه گیري آلفاي کرون باخ محاسبه شد که پرسشنامه مدیریت دانش با ضریب آلفای کرون باخ 74/0، پرسشنامه فرهنگسازمانی رابینز با ضریب 88/0 و پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر با ضریب 78/0 مشخص گردید. یافتههای حاصل از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف تک نمونهای جهت بررسی نرمال بودن نمرات مقیاسهای متغیرهای اصلی پژوهش و (تحلیل مسیر) جهت تعیین رابطه علّی مستقیم بین متغیرها و همچنین ضريب همبستگي پیرسون و رگرسيون چند متغيره که با کمک نرمافزارهای AMOS18و SPSS23 مورد تحلیل قرار گرفت و درنهایت نتایج نشان داد که بین مؤلفههای مدیریت دانش و فرهنگسازمانی و مدیریت دانش با توانمندسازی و فرهنگسازمانی با مدیریت دانش رابطه مستقیم و معنیداری وجود دارد و بین مدیریت دانش و فرهنگسازمانی با نقش میانجیگری توانمندسازی رابطه غیرمستقیم و معنیداری وجود دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف فراترکیب ادبیات گسترده در مورد ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها از طریق آموزشعالی انجام گرفته تا چارچوب جامعی از نقش آموزشعالی در ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها ارائه نماید. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و با روش کیفی فراترکیب یا سنتز پژوهی انجام شده ا چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف فراترکیب ادبیات گسترده در مورد ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها از طریق آموزشعالی انجام گرفته تا چارچوب جامعی از نقش آموزشعالی در ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها ارائه نماید. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و با روش کیفی فراترکیب یا سنتز پژوهی انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1991– 2018 است. در زمینه موضوع مورد نظر 150 پژوهش ارزیابی و در نهایت 28 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید، پس از تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوطه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در مجموع 200 کد، 82 مفهوم و 17مولفه کلیدی طی فرایند جستوجو و ترکیب نظاممند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون معادلات ساختاری تأیید گردید. نتایج تحلیل نشان داد مهمترین مولفههای کلیدی جامعه یادگیری، محیط سیاسی، محیط اقتصادی، محیط حقوقی، تولید دانش، سرمایه انسانی، تحقیقات، فناوری اطلاعات ، سرمایه اجتماعی، اجرای قراردادها، نظام مالیات، رژیم نهادی، جذب دانش، حکمرانی خوب، بهرهوری کل نهادهها، کیفیت محصولات، نوآوری است که در سه رده عوامل زمینهای، میانی و مستقل دستهبندی شدند و در نهایت پس از طی 6 مرحله پژوهش الگوی ارتقاء مزیترقابتی کسبوکارها از طریق آموزشعالی ارائه گردید. مراکز آموزشعالی رقابتپذیر در بستری از جامعه یادگیری پویا، نظام اقتصادی آزاد و نظام سیاسی مردم سالار، از طریق کمک به تولید دانش، انباشت سرمایه انسانی، انباشت سرمایه اجتماعی و تعاملات نوآورانه با صنعت، دولت و جامعه مدنی، به ارتقاء مزیترقابتی و رقابتپذیری کسبوکارها کمک میکنند.
پرونده مقاله
هدف: بی توجهی به اولویت ها و شاخص های مورد نظر دانشجویان در انتخاب رشته تحصیلی و استفاده از رویکرد متمرکز باعث شده است سیاست گذاری در حوزه آموزش عالی بدون توجه به بازار آموزش عالی و تقاضای واقعی برای رشته ها انجام شود. این موضوع منجر به توسعه نامتوازن نظام آموزش عالی و چکیده کامل
هدف: بی توجهی به اولویت ها و شاخص های مورد نظر دانشجویان در انتخاب رشته تحصیلی و استفاده از رویکرد متمرکز باعث شده است سیاست گذاری در حوزه آموزش عالی بدون توجه به بازار آموزش عالی و تقاضای واقعی برای رشته ها انجام شود. این موضوع منجر به توسعه نامتوازن نظام آموزش عالی و ناتوانی آن در پاسخ به نیازهای جامعه شده است. این پژوهش با هدف شناسایی، اهمیت سنجی و مدل سازی شاخص های مؤثر در مطلوبیت رشته های دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
روش: در این پژوهش اکتشافی، شاخص های مطلوبیت رشته های دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران، شناسایی و دسته بندی و با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی و نسخه 3.2.9 نرم افزار Smart PLS به صورت هم زمان تحلیل شد.
یافته ها: مدل اولیه مطلوبیت فردی رشته های دانشگاهی دارای 5 سازه و 29 سنجه بود که در مدل نهایی تعداد 3 سازه و 13 سنجه باقی ماند. ضمن انجام تحلیل چند گروهی، مدل و تابع مطلوبیت فردی رشته های دانشگاهی ارائه شد. از تابع مطلوبیت فردی می توان به منظور اندازه گیری و مقایسه نمره مطلوبیت رشته ها استفاده کرد.
نتیجه گیری: مدل نهایی نشان داد مطلوبیت فردی رشته های دانشگاهی وابسته به سه سازه ویژگی های رشته، ویژگی های دانشگاه و ویژگی های شغل در مجموع با 13 سنجه می باشد. بر اساس نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود نهادهای متولی در حوزه آموزش عالی کشور بر حوزه ها و شاخص های مطلوب دانشجویان تمرکز نموده و از آن در سیاست گذاری به-منظور هم سوسازی و هدایت تقاضای آموزش عالی به سمت رشته های اولویت دار در توسعه کشور استفاده و سیاست-های تامین مالی رشته ها را به منظور تخصیص بهینه بودجه دولت، اصلاح نمایند.
پرونده مقاله
چکیده
هدف: پژوهش حاضر تاثیر الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی بر کارایی آن ها بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گرداوری داده ها توصیفی (پیمایشی) بود.
روش: جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل متخصصین، خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل مسؤولین سازمان چکیده کامل
چکیده
هدف: پژوهش حاضر تاثیر الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی بر کارایی آن ها بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گرداوری داده ها توصیفی (پیمایشی) بود.
روش: جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل متخصصین، خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل مسؤولین سازمان مرکزی، روسای و معاونین واحدها، روسای دانشکده ها و مدیران گروه و صاحبنظران و مدیران آموزش عالی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بوده اند که بر اساس جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 300 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی و پرسشنامه کارایی، استفاده شد.
یافته ها: براي آزمون تحقیق و بمنظور مشخص کردن قدرت تاثیر دو متغیر از ضرایب مسیر که تحت عنوان "ضرایب بتای استاندارد شده رگرسیون" تفسیرمی شود و همچنین براي بررسی معنادار بودن تأثیر نیز از اندازة تی (t-value) استفاده شد. مقدار ضریب معناداري (آماره t) برای دو متغیر پژوهش بیشتر از 96/1 می باشد و آزمون t محاسبه شده از آزمون t بحرانی در سطح خطا پذیری 1% بزرگتر است، بنابراین اخلاق حرفه ای مدیران بر کارایی سازمانی آنان موثر و میزان اثر آن 913/0 و جهت آن مثبت است.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد. الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی برارتقاءکارایی آنان تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین ارتقاء سطح کارایی کارکنان منوط به داشتن مدیری آگاه، لایق و هنرمند و با اخلاق حرفه ای است. مدیر کارآمد و اثربخش قادر خواهد بود که زمینه بهبود سطح کارایی کارکنان را از طریق رفع موانع و ایجاد شرایط لازم فراهم آورد.
پرونده مقاله
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر سازوکار تخصیص منابع مالی درون دانشگاهی بر عملکرد آموزشی و پژوهشی گروههای آموزشی بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف در گروه تحقیقات نظری- کاربردی بوده و ازنظر روش از نوع توصیفی- تحلیلی و روش همبستگي است.13 دانشکده و 53 گروه آموزشی دانشگاه شهید چمر چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر سازوکار تخصیص منابع مالی درون دانشگاهی بر عملکرد آموزشی و پژوهشی گروههای آموزشی بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف در گروه تحقیقات نظری- کاربردی بوده و ازنظر روش از نوع توصیفی- تحلیلی و روش همبستگي است.13 دانشکده و 53 گروه آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز بهعنوان جامعه آماري انتخاب و دادههاي آماري در خصوص همه دانشکدهها و گروههای آموزشی دانشگاه گردآوریشده است. بهمنظور جمعآوري دادههاي موردنیاز در قلمرو زماني 92-1389، چکلیستهای ساخته شده و با مطالعه اسناد، اطلاعات و مدارك موجود در واحدهای سازمانی دانشگاه استفاده، داده ها جمع آوری گردید. بهمنظور تعيين روابط بين متغيرها و برازش الگوهای رگرسیونی موردنظر از آمار استنباطي و روش آماري الگوسازي چند سطحي استفادهشده است. نتایج نشان میدهد که: 1- دادهها از ساختار يكسان و همگني برخوردار نبوده و بين واحدهاي زماني و بين گروههاي آموزشي ناهمساني وجود دارد. ميزان آماره محاسبهشده برای عملکرد پژوهشی ( ) و عملکرد آموزشی( ) نشاندهنده ضرورت بهکارگیری الگوسازي چند سطحی است.2- عملکرد پژوهشی و عملکرد آموزشی گروههای آموزشی به ازای هر عضو هیئتعلمی در طول دوره موردبررسی با تغییراتی مواجه و روند کلی این شاخصها افزایشی بوده است. 3- هر یک از گروهها روند افزایش عملکردی متفاوتی را تجربه کرده است. 4- سازوکارهای تخصیص منابع مالی، عملکرد پژوهشی و عملکرد آموزشی گروه ها را بهطور معنیداری تحت تأثیر قرار میدهد.
پرونده مقاله